۰۶ دی، ۱۳۹۰

ادارۀ "ذیحسابی وامورمالی" به سبک سلاطين قجر!


ذيحسابي موتورمحرك هردستگاهي است،وزارت صنعت رااگربدن انسان فرض کنیم ذیحسابی قلب تپنده این بدن است که وظیفه خون رسانی به سایرنقاط بدن جهت ادامه حیات رادارد:
اعمال نظارت و تأمین هماهنگی لازم دراجرای مقررات مالی و محاسباتی در حوزه مسئولیت خود
نظارت بر امور مالی و محاسباتی و نگاهداری و تنظیم حسابها برطبق قانون و ضوابط و مقررات مربوط و صحت و سلامت آنها
نظارت بر حفظ اسناد و دفاتر مالی
نگاهداری حساب اموال دولتی و نظارت بر اموال مذکور
تأمین اعتبار پس از تطبیق مورد با قوانین و مقررات مربوطه
پرداخت هزینه ها در حدود اعتبارات مصوب تخصیص یافته به ترتیب پس از طی مراحل تشخیص ، تأمین اعتبار ، تسجیل و حواله با اعمال نظارت مالی پرداخت علی الحساب و پیش پرداخت پس از تطبیق با قوانین و مقررات براساس دستورالعملهای مربوط ومراقبت در واریز بموقع آن
مراقبت در پرداخت حقوق بازنشستگان و موظفین مراقبت و نظارت بر انجام شدن پرداختها ازطریق حسابهای بانکی مجاز
اعمال نظارت مالی پرداخت علی الحساب و پیش پرداخت پس از تطبیق با قوانین و مقررات براساس دستورالعملهای مربوطت و تمرکز وجوه سپرده و فراهم آوردن موجبات رد بموقع آن به ذینفع با رعایت مقررات مربوط ضمن نگهداری حساب وجوه مذکور
نظارت بر وصول و ایصال درآمد و مطالبات دستگاه اجرائی مربوط و نیز مالیاتهای تکلیفی و سایر کسور قانونی
نگاهداری وتهیه وتنظیم حسابها وصورتهای مالی دستگاه اجرائی وامضاء وارسال صورتحسابها بانضمام اسناد ومدارک مربوط درموعدمقرر به مراجع ذیربط طبق مقررات
همکاری و پیگیری در زمینه اجرای برنامه های آموزشی بمنظور افزایش اطلاعات و تخصص کارکنان امور مالی 
انجام تحویل وتحول سوابق ذیحسابی با تنظیم وامضاء صورتمجلس وارسال به وزارت اموراقتصادی ودارائی دراجرای ماده 97 قانون محاسبات عمومی کشور و دستورالعمل اجرائی آن  و….
مواردفوق گوشه اي ازوظايف ذيحساب دستگاههاي اجراييست كه مي بايست باكمال دقت وسلامت آنها رابه اجرابگذارد وهمچنين ذيحساب وظيفه داردطبق ماده 52قانون محاسبات عمومي تمام پرداخت هاراباقوانين ومقررات تطبيق داده ودرصورتي كه دستورهزينه مسئولين دستگاه خلاف قوانين ومقررات باشدازآن پرداخت جلوگيري نمايدودرصورت اصرارمسئولين بردستورغيرقانوني، ذيحساب وظيفه داردكه موضوع رابه ديوان محاسبات گزارش نمايد!!!
حقیقت این است كه ذيحسابي مدتهاست كه بيماراست ، بيماري كه مرگش بسيارنزديك است، همه ازذيحسابي ناراضيند!كارمنداعتراض كندبايكوت وبركنارواضافه كارش راازدست مي دهدارباب رجوع هم ازبه درازاکشیدن  كارش درذيحسابي گله گذاراست .
بارهامشاهده شده که ارباب رجوع بعدازمراجعه به ذیحسابی باحالتی عصبی رکیک ترین دشنامهاراحواله مدیریت کرده و کارکنان وزارت صنعت معدن وتجارت هم رضایتی ازوضع موجودندارند .
درذيحسابي بدلايلي كه درادامه خواهيم گفت ازنيروهاي متخصص وباتجربه استفاده نمي شودویکی ازعلل نارضايتي نیزهمین است!
نيروهايي كه ذيحساب سال هامي بايست ازدانش آنهاياد بگيرد، نيروهاي باتجربه ودلسوزی كه سالهاي سال بدون كوچكترين چشمداشتي وتمام وكمال دراختيارذيحسابي بوده اندهمگي به كناري رانده شدند!ويادرحال بركنارييند،علت چیست؟
يكي ازعلل استفاده نكردن ازنيروي باتجربه درذيحسابي آشنانبودن ذيحساب بامفاهيم حسابداري ومقررات مربوطه است ، ديگري اينكه معمولاكارمندان باتجربه ازچندوچون كارمطلعند واين باعث رسوايي ذيحساب درصورت عملكردخلاف مقررات است ، ديگري سياست ذيحساب وقت،يعني  تفرقه بيندازومديريت كن است كه باهمين سياست است كه همگي درحال مشاهده لجن مال شدن ذيحسابي وهدررفتن زحمات سال هاي متمادي كاركنان باتجربه وشريف آنيم
مديري كه باسفارش ورانت به جايگاه مديريت رسيده ودانش وي ازاغلب كاركنانش كمتراست مي بايست كارشناسان خبره حساب راكناربگذارد…وبايدبه افراديكه از كمترين مفاهيم حسابداري بي اطلاعندرابه كارگمارد!!!
نتيجه استفاده ازافرادبي تجربه اي كه معني كلمات بدهكاروبستانكارراهم نمي دانندنارضايتي بي سابقه دروزارت متبوع است !
آري اين چنين است،مديري كه بدنبال سواستفاده ازشغل خوداست بايدبه صغيروكبيرباج بدهدتابه هرنحوممكن درپست مديريت باقي بماند...مديري كه خودقوانين رازيرپاگذاشته وعلاوه برپست ذيحساب دروزارت صنعت ، معدن وتجارت بدليل ذيحساب بودن درسال هاي گذشته ودرسازمان تربيت بدني استان تهران عضوهيات رييسه چندفدراسيون نظيرفوتسال وهندبال هم هست چطورمي تواندجلوي خلاف فرضي مسئولين زياده خواه  وزارت رابگيرد؟مديري كه ازشغل خوددرسازمان تربيت بدني سؤاستفاده كرده وباانواع رانت مجوزتاسيس چندباشگاه ورزشي رادريافت كرده چه تضميني هست كه اين سؤاستفاده رادرجاي فعلي انجام ندهد؟واينچنين است كه بهره وري دركاربرايش بي اهميت وبي معني مي شودوبخاطرمشغله هاي كاري خودكه دربالاذكرشدزودترازدوازده ظهرنمي توانددرمحل كارخودحاضرشود!!!
مدير اينچنين است كه معاون اوجرأت ميكندازكارمندسكه بهارآزادي هديه بگيردتا اضافه كاركامل به كارمندبدهد!مديراين چنين است كه معاونش به دنبال گرفتن لب تاب وگوشي تلفن همراه ازمديران طرحها وازبيت المال است!مديراينچنين است كه رييس بي لياقت فلان اداره براي اينكه هواي خرابكاريش راداشته باشدهفته اي يكي دوبارمعاون رابه صرف ناهاردررستوران دعوت ميكندومديربي لياقت است كه كه اجازه مي دهدمعاون به همراه دوريئس اداره كارنابلدش وباهزينه بيت المال به همراه خانواده به سفرخارج بروند…ودههاموردشرم آوردیگر
مديرعزيز،برادرم هرآن ممکن است لحظه برکناری شماباشد!طوري رفتاركن كه بعدازرفتن ومنتقل شدن به اداره اي ديگر،وقتی که مجبورميشوي به وزارت تشريف بياوري براي گرفتن تصويري ازاسنادوبراي جوابگويي به ديوان محاسبات وياسازمان بازرسي  روي نگاه كردن به چشم كاركنان راداشته باشيد،ازمدیران برکنارشده قبل عبرت بگيريدودرآخرشمارفتني هستيدواين كارمندان هستندكه سال هاي سال دركنارهم و به ماننديك خانواده روزگارميگذرانند...
پست ومقام هاي اداري پيشكش شماكه عقده مديريت كردن داريدورؤسايتان  ولي بي احترامي به كارمندچه ازطرف شماياهرشخص ديگربه وقت مقتضي جواب دندان شكن به همراه دارد وهمه هوشيارند،مي بينندوميفهمندوسازمان هاي نظارتي هم به همه چيزآگاه…موفق باشيد
[بزودي ازرانت خواري هاورياكاري هاي مديرواطرافيان بي لياقت وي بيشترخواهيم گفت...]

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر